Web Analytics Made Easy - Statcounter

از همان روزهای نخستین جنگ در خط مقدم حضور داشت و شرایط سخت آن روزها را با گوشت وپوستش احساس کرده است و برای همین معتقد است که برای واکاوی بهتر عملیات بیت‌المقدس،باید آنچه قبل‌تر از این عملیات در جبهه‌ها رقم خورد را مورد بررسی قرار داد. آنچه می‌خوانید روایت اکبر عنایتی از آن روزها است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، خیلی زود پدر را از دست داد، پدری که با کشاورزی گذران زندگی می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روزهایی که اکبر فقط هشت سال داشت، داغی به بزرگی غم نبودن بابا کنج دلش نشست. کودکی‌اش در کوچه پس کوچه‌های محله کردآباد گذشت. قد کشید، درس خواند و کار کرد. به خاطر تقسیم اراضی نشد که جا پای پدر بگذارد و کشاورزی پیشه‌اش شود و این شد که نساجی راهی برای امرار معاش زندگی‌اش شد. روزهایی که دغدغه مردم انقلاب بود و راهپیمایی علیه رژیم شاهنشاهی، وارد صحنه شد. هرچند، چندباری هم دست ساواک افتاد و کم هم کتک نخورد اما قید راهی که انتخاب کرده بود را نزد، آن روزها ۱۶، ۱۷ سال بیشتر نداشت.

اکبر عنایتی در سال ۱۳۵۹ راهی خدمت مقدس سربازی شد تا جنگ را از همان روزهای نخستش درک کند. او که این روزها گاهی به عنوان راوی در اردوی راهیان نور حضور پیدا می‌کند و گاهی هم در ستاد شهید سلیمانی به امر آموزش می‌پردازد، در زمانی که عملیات بیت‌المقدس انجام شد در لشکر ۹۲ زرهی اهواز و در یکی از گردان‌های پیاده تیپ یک این لشکر به عنوان سرباز حضور داشت. «زندگی به سبک عاشقی» نتیجه ۳۱ ساعت خاطرات شفاهی اوست که به تازگی راهی بازار شده است. این پیشکسوت ۶۲ ساله دفاع مقدس در یک روز دل‌نواز بهاری در دفتر خبرگزاری حاضر شد تا برخی از روزهای ۹۰ ماه حضورش در جبهه را ورق بزند.

جبهه، کربلایی بود در مسیر حسین (ع)

نیمه‌های دوره آموزشی دوران سربازی بود که با انتشار خبرهای غیر رسمی تجاوز عراق به خاک کشور از پادگان صفر پنج کرمان وارد منطقه جنوب شدیم و در لشکر ۹۲ زرهی اهواز و در تیپ یک که یکی از گردان‌های پیاده به نام گردان ۱۶۵ بود، قرار گرفتیم.

فرماندهان بسیار شجاعی در ارتش بودند، فرماندهی داشتیم به نام سروان نوروزی که فرمانده گروهان ما بود. می‌گفت اینجا کربلا است هرکسی می‌تواند چشم بر حسین (ع) ببندد، برگردد و گرنه در مسیر حسین (ع) بایستد و بجنگد. البته خودش هم شهید شد. این‌طور که برخی از دوستان بعدها تعریف کردند، او زمانی که مورد اصابت ترکش‌های یک گلوله قرار گرفته بود، روی زمین و رو به کربلا می‌نشیند و سلامی به امام حسین (ع) می‌دهد و در همان حال به شهادت می‌رسد.

خدا خواست، مردم ایستادند و اهواز حفظ شد

تهاجم گسترده نیروهای بعثی عراق، وحشت خودش را داشت. در روستای ملیحان تا کارخانه نورد که معروف بود به جبهه نورد یا جبهه ملیحان ماندیم و چندین بار عراق حمله کرد تا جواب دادیم. اهواز تقریباً به محاصره درآمده بود که گلوله‌ای به مهمات پادگان لشکر ۹۲ خورد و آنجا آتش گرفت و مردم وحشت زده هرکس از یک راهی فرار می‌کردند. آن زمان به امام گفتند اهواز در حال سقوط است و امام فرمودند مگر جوانان اهواز مرده‌اند. بعد از آن، نیروی سپاه که بیشتر مردمی بودند، وارد میدان شدند و کمبود اسلحه‌شان را از لشکر تأمین می‌کردند. در جایی به نام سه راه خرمشهر آهن ریختند و به آن برق وصل کردند. روی دیوارها هم جوانان با کوکتل مولوتف ایستاده بودند. یکی از افسران عراقی که پناهنده یا اسیر شده بود می‌گفت: دو لشکر از اینجا به اهواز حمله کردند اما فرماندهان اعلام کردند جلوتر نروید چراکه در محاصره می‌افتید و در واقع اینجا یک معجزه رخ داد و آن هم ترسی بود که در دل بعثی‌ها افتاد و به لطف خدا اهواز محافظت شد. در آن زمان طرحی از سوی شهید چمران اجرا شد که به واسطه آن پشت پلیس راه اهواز به اندیمشک، کانالی زدند و از کارون آب را با پمپ‌های بسیار بزرگ پمپاژ کردند و بخشی از جاده اهواز به خرمشهر را شکافتند و در آن منطقه آب انداختند و این آب‌گرفتگی موجب شد تا نیروهای بعثی که عمدتاً زرهی بودند نتوانند پیش‌روی کنند. عراقی‌ها از عین خوش تا اندیمشک و شوش آمدند اما با دلاوری‌های ارتش، سپاه و بسیج، بعثی‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند.

شرایط سختی که در جبهه دارخوین حاکم بود

کمی زمان برد تا سازمان‌ها خودشان را پیدا کردند. سپاه شکل گرفت و تحت عنوان گروهان وارد جبهه دارخوین شدند. در دارخوین شرایط جنگ بسیار سخت بود. بچه‌ها وارد خط شدند و خط پدافندی را تشکیل دادند. سردار حاج علی موحددوست معروف به علی آهنی که با او رفیق بودم و بچه محل بود و نسبت فامیلی داشتیم یک خط آن طرف‌تر ما قرار داشت. آرام آرام ما را سازماندهی کردند اما انقلاب درهم‌ریختگی داشت. زمانی که سازمان ارتش به هم خورد بعد از انقلاب تعدادی از فرماندهان فرار کردند، تعدادی اخراج شدند و بعضی هم اعدام شدند و عده‌ای هم بازنشسته اجباری شدند. از طرفی نحوه استفاده از تجهیزات نظامی که ما داشتیم توسط مستشاران انگلیسی، آمریکایی و اسرائیلی آموزش داده می‌شد و کمتر افسران ما تسلط و تجربه لازم را داشتند و افرادی که مانده بودند آنچنان تسلط و مهارت کافی روی تانک و توپ نداشتند، این موضوعات شرایط را سخت کرده بود. تا اینکه آموزش‌ها شروع شد. جنگ و آموزش همزمان سخت بود.

یادم می‌آید در دی‌ماه سال ۱۳۵۹ عملیاتی با نام نصر انجام شد که در آن دو لشکر ارتش آسیب جدی دید و این اتفاق به خاطر بی‌کفایتی بنی‌صدر بود که مسئولیت فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت. او با تفکراتی که داشت مانع از پشتیبانی خوب و مؤثر در جبهه می‌شد و در این عملیات با گزارش‌های ستون پنجم زیر بمباران شدید قرار گرفتیم و تلفات زیادی دادیم، اما به تدریج و با سازمان‌دهی اوضاع موفقیت رزمندگان ایرانی در عملیات‌ها نیز کلید خورد.

در عملیات صاحب‌الزمان (عج) که توسط تیپ ۳ لشکر ۹۲ در تپه‌های الله اکبر انجام شد، با وجود آنکه در آن‌جا می‌شد خون، آتش و آب را در کنار به نظاره نشست، این تپه‌ها به تصرف نیروهای ما در آمدند و این موفقیت شرایط را به نفع عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان رقم زد.

سرهنگ مسعود نیاکی‌منفرد در این عملیات فرمانده لشکر بود، یک روز قبل از عملیات به او خبر دادند دخترش بر اثر سرطان در تهران فوت کرده است اما به خاطر عملیات ماند. آدم با جذبه‌ای بود. چند باری از نزدیک با او برخورد داشتم، فرمانده بسیار شجاع و با تقوایی بود. کمتر کسی پیدا می‌شود بگوید دختر من را خاک کنند، من اینجا عملیات دارم. بایستد و عملیات را فرماندهی کند و موفق هم شود.

کد خبر 661652

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی خاطرات دفاع مقدس خاطرات جنگ تحمیلی عملیات بیت المقدس عمليات آزادسازي خرمشهر عملیات صاحب الزمان تپه های الله اکبر شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق لشکر ۹۲

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۶۴۹۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه

با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

به گزارش ایسنا، توپخانه سپاه در سال دوم جنگ به دنبال پیروزی‌های درخشان در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «الی بیت‌المقدس» و به‌ دست‌آمدن حدود ۲۰۰ قبضه توپ غنیمتی از دشمن بعثی، با تلاش افراد خلاق و دوراندیشی چون شهید «حسن تهرانی‌مقدم» و شهید «حسن شفیع‌زاده» بنیان‌گذاری شد. این یگان مراحل رشد و شکل‌گیری خود را در کنار توپخانۀ ارتش در عملیات‌های مشترک ارتش و سپاه، ازجمله رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، محرم، والفجرهای مقدماتی، ۱، ۲، ۳ و ۴ طی و از عملیات خیبر تشکیل مرکز تطبیق آتش و هدایت آتش توپخانه را به‌طورمستقل تجربه کرد.

نقش ارتش در آموزش پاسداران سپاهی واحد توپخانه

تأسیس مرکز آموزش توپخانه در اصفهان و بهره‌گیری از برادران پاسداری که دورۀ عالی توپخانه را در دانشکدۀ توپخانه ارتش گذرانده بودند، سبب شد که در فاصلۀ حدود دو ساله‌ی بین عملیات خیبر تا والفجر۸، کادرهای توپخانۀ سپاه در گروه‌های توپخانه و توپخانه‌های لشکری درحال تشکیل، آموزش‌های لازم را ببینند.

اینک به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن شفیع‌زاده» بخش‌هایی از زندگی نامه، ابتکارات و ویژگی‌های اخلاقی این فرمانده شهید را مرور می‌کنیم.

تولد و کودکی

حسن مرداد سال ۱۳۳۶ در شهرستان تبریز متولد شد. پدر مادر او از مقلدان امام (ره) بودند به همین واسطه حسن نیز با ایشان آشنا شد. سادگی، بی‌آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبان‌زد همه بود. در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگی‌اش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد. با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس می‌خواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک می‌کرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش، خصوصاً وزنه‌برداری علاقمند بود، در دوران تحصیل، دانش‌آموزی باوقار، محجوب، مؤدب و کوشا بود و همواره سعی می‌کرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.

حسن پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و هم‌زمان با اوج‌گیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید «آیت‌الله مدنی» و شهید «آیت‌الله دستغیب » در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیت‌های زیادی در راستای راهنمایی نظامیان و خنثی‌کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام می‌داد و در همان حال به پخش پیام‌ها و اعلامیه‌های رهبر انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز می‌پرداخت.

روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی، در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیت‌الله مدنی(ره)، جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آن‌ها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید می‌کند. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگان‌ها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست.

فعالیت‌های دوران انقلاب

او با شور وصف‌ناپذیری در روزهای سرنوشت‌ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش می‌کرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگان‌ها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب‌الهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاح‌های بیت‌المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاح‌ها را جمع‌آوری کردند و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکی‌ها تشکیل داد.

ورود به سپاه و مقابله باضد انقلاب

شفیع‌زاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هسته‌های مسلح سپاه را پی‌ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف «خلق مسلمان» نقش فعال داشت. هنگامی که به همراه «شهید باکری» در سپاه ارومیه انجام وظیفه می‌کرد به‌عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیری‌های متعدد برای سرکوبی گروه‌های فاسد تلاش شبانه‌روزی کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان شود.

بهترین و پر ثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیت‌الله مدنی(ره) به‌عنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه می‌کرد. در جوار آن عالم عارف بود که غنچه‌های خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیع‌زاده گُل کرد و بعدها در جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت میوه داد.

حضور در جنگ و مسئولیت‌ها

با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

شهید شفیع‌زاده پس از عملیات «طریق‌القدس» به‌عنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکل‌گیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت.

در عملیات  «فتح‌المبین» معاون تیپ‌المهدی(عج) بود و خاطره رشادت‌ها و جانفشانی‌های او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمی‌رود.

راه‌اندازی فرماندهی توپخانه سپاه

پس از این عملیات، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه شد با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ، نیاز به تشکیلات پشتیبانی آتشی به نام توپخانه می‌باشد. با هم‌فکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی‌ریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات «الی بیت‌المقدس» را به‌عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده نگری، همیشه طرح‌های دراز مدت که مبتنی بر واقع‌بینی در کارها و برنامه‌ها بود ارائه می‌داد، ضمن آنکه بر مسأله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.

بعدها با تلاش بی‌وقفه و شبانه‌روزی خود قبضه‌های غنیمتی را در قالب توپخانه‌های لشکری و گردان‌های مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در «عملیات رمضان»، اکثریت قریب به اتفاق توپ‌ها را علیه دشمن بعثی به‌کار برد و در ادامه، با به‌دست آوردن توپ‌های غنیمتی بیشتر، گروه‌های توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروه‌ها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند.

در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت ایشان انجام گرفت. اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت او در عملیات والفجر ۸ تجلی یافت. آتش پر حجم و متمرکزی که با برتری کامل، علیه دشمن اجرا کرد. به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی، در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگان‌های دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام، منهدم می‌شد.

سردار رحیم صفوی فرمانده وقت کل سپاه در پیامی با اشاره به نقش شفیع زاده گفته است: «سیمای او تجلی اراده و مقاومت و تلاش و پیکارش همواره الهام‌بخش رزمندگان بود. عزیزی که ثمره سخت‌کوشی‌های او در جبهه‌ها همیشه مشهود بود. با تقویت آتش سنگین پیکارگران جبهه نور، که صف دشمنان را از هم می‌گسست، رؤیای خام قادسیه را به کابوسی وحشتناک بدل می‌ساخت، اوج قدرت آتش توپخانه را جهانیان در نبردهای والفجر ۸ و کربلای ۵ وکربلای۸ به چشم دیدند و زبان به اعتراف آن گشودند، آن‌جا که شهید عزیز ما و همرزمانش با آتش سهمگین، لشکریان دشمن را مضمحل و ضایعات جبران‌ناپذیری بر خصم زبون وارد نمودند. »

شفیع‌زاده ضمن شرکت در تمامی صحنه‌های عملیاتی، مسئولیت فرماندهی توپخانه و طرح‌ریزی و هدایت آتش پشتیبانی را در قرارگاه‌های مختلف را به‌عهده داشت و آخرین مسئولیت او فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود.

ویژگی‌های اخلاقی

شفیع‌زاده فردی صبور، متواضع، گشاده‌رو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشان‌می‌داد و در هر کاری که پیش‌می‌آمد ابتدا خود پیش‌دقم می‌شد. زمان عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا می‌کرد، در خط اول حضور می‌یافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامه‌ریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی می‌کرد. در تصمیم گیری‌ها از نظرات دیگران سود می‌جست و در برخوردها و قضاوت عدالت را رعایت می‌کرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا می‌کرد همگان را تحت‌تأثیر قرار می داد.

این فرمانده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت می‌داد. اهل نماز شب بود. کم سخن می‌گفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت می‌کرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری می‌جست و سادگی و بی‌آلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمی‌شناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه می‌کرد و هرگز راحت در بستر نخفت.

برادر این فرمانده نقل می‌کند: «دوبار او را در جبهه دیدم. بار اول زمانی بود که برای دیدنش به پادگان شهید حبیب اللهی اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خندیدند و گفتند اگر او را پیدا کردی سلام ما را هم به او برسان. مرتبه دوم در قرارگاه کربلا بدون هیچ‌گونه تکلفی در کنار سایر نیروها در آن گرمای سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالی که روزنامه رویش انداخته بود. می‌گفتند شب نخوابیده و خیلی خسته است. او مدام در حال سرکشی از یگان‌ها و هماهنگی آتش پشتیبانی رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنگ بود و معتقد بود هر چه قبل از عملیات تلاش کند به اذن الهی تضمینی برای موفقیت لشکریان جبهه حق خواهد بود. »

نحوه شهادت

حسن شفیع‌زاده روز هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در شمال‌غرب(منطقه عمومی ماووت) درحالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به شهادت رسید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید شفیع‌زاده

خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده‌ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کسی دیگر.

...دلم می‌خواهد که در آخرین لحظه‌های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر.

...سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه‌های حق علیه همیشگی خود در همه صحنه‌های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه
  • شازده کوچولو به روایت عکس
  • کارگران سربازان فداکار جبهه جنگ اقتصادی هستند
  • علاقه عجیب شهید زین‌الدین به یک شهید
  • جانشین فرمانده کل سپاه: شهید حجازی موجب اقتدار و اوج‌گیری جبهه مقاومت شد
  • بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی
  • سردار فدوی: شهید حجازی موجب اقتدار و اوج‌گیری جبهه مقاومت شد
  • سردار فدوی: شهید حجازی در توانمندسازی جبهه مقاومت نقش موثری ایفا کرد
  • ماموریت موفق رسانه ملی در روایت اول وعده صادق
  • هجمه مسئولان صهیونیست ضد گالانت درباره وضعیت جبهه شمال